عرخا

قلم،هنر،عشق و دیگر هیچ

عرخا

قلم،هنر،عشق و دیگر هیچ

دل تنگی های قلم را بهانه می کنم تا دوباره بنویسم از بغض های جمع شده در گلوی دل

قسم به خدای که او به یک دلیل انسان  را برگزید

 و آن هم قلمی است که در دست می گیرد، می آفریند، نابود می کند، خدایی می کند

قلم یعنی همان شاه کلیدی که از درد دل ها ساخته شده ولی عقده ی دل ها  وا کند

قلم یعنی شمشیر تیز افکار، بر دست سپهسالار عقل،  سوار بر مرکب خیال

قلم یعنی تراوش نسیم عشق، بر گندم زار دست و هوهوی باد

قلم یعنی خدای در کتاب

قلم یعنی تو هم به یاد خدای


عرخا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
عرخاقلم،هنر،عشق و دیگر هیچ