عرخا

قلم،هنر،عشق و دیگر هیچ

عرخا

قلم،هنر،عشق و دیگر هیچ

۱۵ مطلب با موضوع «دفتر شعر» ثبت شده است

شعر عشق یعنی...

عرخا

آمدی اینک به دنیا، صد مبارک بادَدَت

ای امانت دار دل، صدها نگهبان بایدت

این بُوَد یک مسئله، صدها مسائل مانده است

زندگی کن، در پس سختی رهایی یابَدَت

عرخا

پ.ن: وقتی طبع شعرت گل میکنه و تولد یکی میشه سوژت!

کاش زندگی هم عشق مطلق داشت 

مثل سرما، مثل گرما صفر مطلق داشت

کاش معنای عشق، وهم و خیال نبود

نرخ آغوش یار بر اساس ریال نبود

کاش آواز بلبل از سر شوق بود

بوسه ی روسپیدان از سر ذوق بود

کاش ترک یاد آن یار، از سر غفلت نبود

کاش تنور عشق گرم با هیزم شهوت نبود

کاش این زمان هم دکمه ی نیست داشت

مثل موسیقی،مثل دنیا دکمه ی ایست داشت


عرخا

مست و هلاک و پست

قلب و سر و دو دست

باید برای تو

دیده زِ دل بِبَست


عرخا

ای مددت جلوه گرِ نورِ حق

نور تویی، کور منم، ره بده


عرخا

پشت  ابرها شهریست

بلکه دنیاییست

گویا میان عشق ها

گرد هماییست

نبودن عشقی ، ندیدن یاری

نبودن گیسویی

که به سویش دست آری

تمام وقایع با نبودن او 

برای پرنده ی قلبم

یک ضد هواییست


1394

عرخا

ای نفسِ خود پرستِ همیشه با خطا عجین
دل از خودت رها کن و در خود خدا ببین

عرخا

رؤیا می دیدم

نه در خواب و نه در بیداری

برزخی بود میان مستی و هشیاری

ناگهان دختری را دیدم

نگاهم می کرد

عشق می خواست

التماسم می کرد

گر در نظرِ مردمِ او ما پستیم

ما چشم ز غیرِ او همه بر بستیم


27/6/1396

عرخا

نذر نظرت کرده ام ای راز دل زار

کارم به کرم حل کن و این بنده میازار


عرخا

عرخاقلم،هنر،عشق و دیگر هیچ